ساعت 8 در پاریس: بازنگری خام

این دیگر پاریس همینگوی نیست.

دیگر آن دوران عاشقانه شیشه های شامپاین و دختران Can-Can ، که با چرخش سیگارهای شیرین و عیاشی با نور پس زمینه روشن می شوند ، عاشقانه نیست. جایی که زیبایی حرکت کرد ، ما نمی دانیم. شاید به سرنوشت زمان و فرسایش ، یا شاید به اعتماد شهر به پارادایم های قدیمی که فقط با جمعیت فعلی کار نمی کنند ، باشد. پاریس که ما شخصاً تجربه کردیم بسیار متفاوت از تصاویر مه آلود و عاشقانه ای بود که در رمان های فرسوده آرزو شده اند. از نظر ما ، این خود را به عنوان یک فرزندخوانده خود صالح ، خراب از آنچه در گذشته بود نشان داد - فرسوده ، بی ادب و ناامید کننده.

حقیقت را گفتن

این یکی از آن نقدهای بی ادب و پر حرف پاریس نیست که در پایان از زیبایی و منحصر به فرد بودن شهر تعریف می کند. من باید صادق باشم. بعلاوه ، اگر به طور کلی قصد سفر به جاذبه های توریستی پاریس را برای یک روز از طریق Eurostar یا ایستگاه قطار در Gare du Nord دارید ، همانطور که بسیاری انجام می دهند ، باید بدانید که اگر می خواهید احساس امنیت کنید و لذت ببرید چه انتظاری باید داشته باشید خودتان ، حتی اگر فقط برای چند ساعت باشد.

من می دانم که میلیون ها نفر در این شهر تجربه های مختلفی دارند ، اما به عنوان یک بازدید کننده برای اولین بار (همانطور که بسیاری از افراد حضور دارند) مهم است که یک تصویر شخصی و واقعی به تصویر بکشیم تا سایر افراد اول وقت بتوانند برای سایه هایی که ممکن است در این مناطق پیدا کنند آماده شوند شهر چراغ ها!

تجربه پاریس ما

هدف اصلی ما در طی سفر ما این بود که جاذبه های بسیاری را که ممکن است در ساعاتی از زمان که در قلب شهر داشتیم جا بگذاریم. بنابراین، برای منصفانه نبودن ما برای دیدن حیاط های حجیم درختی یا خانه های قهوه به طور منظم در مناطق دور و جذاب وجود نداشت. با توجه به مدت زمان کوتاهی که ما در دسترس داشتیم، با توجه به تعداد سفرهای گردشگری، مانند سفرهای مختلف، هنر، تاریخ، راه رفتن در کنار سین و چند عدد شراب قرمز، ما با هدف به پیش رفتیم. چیزی که ما در بر داشت همه این چیزها را درگیر کردیم، اما به شیوه ای غیر منتظره.

یک نمایش غیر منتظره از برج ایفل.

با رسیدن به اواسط صبح در قطار لندن در Gare du Nord ، ما به یک دریای عابر پیاده رفتیم و انتظار می رود. با وجود شلوغی ، ما موفق شدیم آنچه را که فکر می کردیم به دور شهرمان برسیم - ماشین بلیط برای مترو - پیدا کنیم. با داشتن تعداد بسیار کمی سکه یورو و عمدتا صورتحساب ، ما ناامید شدیم که متوجه شدیم که این کیوس قدیمی قدیمی تنها پس از انتظار در یک بازدید طولانی در پشت بازدید کنندگان با همان فکر ، اولی را می پذیرفت. بعد از مبادله مقداری پول ، دو بلیط مترو خریداری کردیم. ما فقط باید سکه های تبادل شده خود را ذخیره کرده بودیم.

نکته ی جالب: Gare du Nord، مانند بسیاری از مکان های دیگر در شهر، به شما اتهام استفاده از توالت را بعد از اینکه وارد می شوید، بنابراین برای این منظور نیز از سکه یورو استفاده کنید.

صادقانه بگویم ، مترو یکی از شلوغ ترین و سردترین قهوهای شبیه به زیر زمین هایی است که ما تا به حال تجربه کرده ایم. حتی گذشته از ساعت ساعتی شایع ، حوالی ساعت 11 صبح ، مردم خود را مانند گاوها داخل اتومبیل های قطار غیرمستقیم و گرافیتی بسته انداخته و به سمت مقصد مورد نظر خود انتخاب می کردند. بعد از فشار کلی و جمع شدن جمعیت و همچنین عدم وجود علائم مفید (هر دو به اندازه کافی فرانسه صحبت می کنیم تا بتوانیم به آن برسیم ... این علامت جهت گیری گیج کننده بسیار بیشتر از زبان بود) ، ما در واقع برنامه خود را برای پیوستن به توده ها در حال حرکت کنار گذاشتیم. در زیر زمین و از زیر زمین بیرون رفتیم و به جای آن از دروازه ایستگاه اصلی بیرون رفتیم ، به این امید که با پای پیاده از این شهر عبور کنیم ، همانطور که قبلاً در شهرهای بزرگ دیگر بارها چنین کاری کرده بودیم.

پیاده روی خیابان ها

برای اولین تجربه ما در بلوارهای پاریس در خارج از Gare du Nord ، مورد استقبال ما قرار گرفت که تنها می توانم تصور کنم دو کودک هشت ساله که دارای کلیپ بورد بودند ، با تهاجمی از ما خواستند که "پول برای ناشنوایان" ثبت نام کنیم و به ما قول بدهیم. هنگامی که ما مودبانه امتناع کردیم و به حرکت ادامه دادیم ، نه تنها آنها به جیب پشت جاستین رسیدند (می دانستیم که در عوض اسناد خود را در بسته های کمر خود نگه داریم) ، بلکه بعد از یافتن چیزی برای سرقت ، آنها فریاد کشیدند و ما را به محض راه رفتن پایین تر کرد. خیابان در جستجوی خانه اپرای پاریس. ظاهراً قوانین در سطح شهر اجازه می دهد كسانی كه زیر سن قانونی قرار دارند با دزدی بسیار اندك از سرقت ، پان پناه و امثال اینها دور شوند. اخطار داده شده!

توجه سریع: گذرنامه، پول، بلیط قطار و اسناد دیگر خود را در بسته کمر این است که زیر پیراهن شما در جلو قرار دارد. Pickpocketing در پاریس بسیار شگفت انگیز است که حتی نشانه هایی وجود دارد که شما را در ورود به لوور آگاه می کند.

وسایل شخصی را در هیچ جای پاریس - حتی در موزه لوور - در جیب خود نگه ندارید!

اولین توقف ما (پس از قدم زدن به آرامش از طریق منطقه Stalingrad رها شده از پاریس) به پایان رسید Galeries لافایت، یک بازار زیبا در محیط داخلی که ما بر روی یک رستوران عجیب و غریب که تصمیم گرفتیم باید اولین نقطه توقف رسمی ما بود. و فقط با بچه های کیف پول کتک زده شده اند، ما تصور می کردیم که یک نوشیدنی یا دو می تواند اولین تجربه ما را خلق کند!

ما به گرمی توسط میزبان مورد استقبال قرار گرفتیم و در کنار پنجره مشرف به خیابان نشسته بودیم ، که استقبال خوبی از انتظارات اخیر ما شکل گرفته از روز بود. این غذا همانند شراب عالی بود. بسیار عالی شاید از نظر کیفیت ، بلکه در حضور گرم آن در مقابل غرق شدن و خاکی مرکز شهر نیز باشد. متأسفانه علی رغم اینکه هنگام سفارش به زبان فرانسوی صحبت کردیم (و در حالی که رستوران اصلاً شلوغ نبود) ، پیشخدمت به وضوح از بازدید کنندگان خارجی خسته شده بود و کاری بیشتر از آنچه او مجبور کرده بود برای حضور در سفره ما نبود تا زمانی که پرداخت کنیم. چک. خوشبختانه غذایی که برای آن ساخته شده است! ما یک ظرف راویولی درست شده تقسیم کردیم و قبل از بازگشت به خیابان های متوسط ​​، چند لیوان شراب داشتیم.

توجه سریع: اگر اهل ایالات متحده هستید ، احتمالاً عادت دارید که 15-20٪ بالای برگه کلی را بزنید. ما هنوز در اروپا می یابیم اما یك یا سه یورو یك استاندارد است ، مگر اینكه در یك رستوران كمتر اتفاقی باشید ، جایی كه 5٪ از برگه ها معمولی است. مهم نیست که ، اگر خدمات شما خوب است ، حتماً به همان اندازه که فکر می کنید مناسب است ، نوک بزنید!

لبخند بزنید تا جوش نداشته باشید!

من امیدوار بودیم که پیاده روی بعدی ما در کنار بلوار به سمت اپرای زیبا پاریس منجر به نگرانی شدید من شود، اما متاسفانه این یکی دیگر از دیدگاه های تکان دهنده ای ناخوشایند از قلب زیبای پاریس بود. در طول یک روز بسیار شلوغ در خیابان اصلی در خیابان Galleria، یک مرد بی خانمان روی پیاده رو نشسته و خواستار پول با کیف، پتو و گربه و یک سگ کوچکی که در کنار او ایستاده بود خوابید. بدیهی است، در هر شهر بزرگ ما واقعیت شانس کمتر و کسانی که خود را پیدا می کنند بدون هیچ وسیله ای برای غذا و پناهگاه، این یک حقیقت جهانی و حقیقتی است که ما می توانیم کمک کنیم ، اگر و چه زمانی می توانیم کمک کنیم. مشکل در این نمونه خاص این بود که حیوانات در خیابان کنار این مرد واقعی بودند اما به وضوح زنده نبودند.

من صادقانه بحث کردم که در مورد این باید بنویسم یا خیر ، زیرا به عنوان یک حیوان عاشق ، آنقدر مرا آزرده و ناراحت کرده است که پیکربندی حافظه باعث می شود من دست و پا گیر شوم (کمترین حرف را بزنم) و امیدوارم که آنچه من دیدم یک توهم بود ، اما ما هر دو را دیدیم. و متأسفانه چنین نبود. من هیچ جامعه ای را نمی توانم درک کنم که اجازه دهد این نمایش منزجر کننده ، و به ویژه موردی که خود را ابراز می کند به همان اندازه پاریس "جهان وطنی" باشد. پیش از اینکه ناهارم را از دست بدهم راه افتادیم.

با قرار دادن این مسئله در پشت سر ما ، برای لحظه ای ، ما در محل مورد نظر خانه اپرای پاریس ، یک ساختمان زیبا اتفاق افتادیم تا مطمئن شویم. تعداد زیادی از مردم در پله های ورود به ورودی نشسته بودند و تعداد زیادی عکس خوب نیز وجود داشت ، اما ما نتوانستیم راهی پیدا کنیم که در واقع در ساختمان بگردیم. اولین باری که در آنجا حضور داشتم ، مطمئناً خطای کاربر بوده است ، البته ، ما خسته شده ایم و می خواستیم مکانهای معمولی گردشگری را در آن زمان مشاهده کنیم.

تنها آرامش ما در آن روز - هاپ-هاپ.

پس از توقف در مراحل اپرا، ما خوشبختانه یکی از بسیاری را یافتیم تورهای اتوبوس hop-on-hop-off درست در خیابان توقف داشت. در حال فرار برای گرفتن آن (شما می توانید هزینه بلیط را در خود اتوبوس پرداخت کنید ، نیازی به آنلاین نیست) ، ما از هجوم دیوانه وار ترافیک برای سوار شدن طفره رفتیم. این لطف پس انداز ما برای روز بود!

نکته سریع: اتوبوس هاپ هاپ-هاپ-هاپ-پاپ در پاریس از بسیاری از مناطق اطراف قلب شهر گشت و گذار می کند. یکی را پیدا کنید که برای شما بهترین باشد و از راحتی استفاده کنید! تقریباً هر 15 دقیقه از هر مقصد جمع می شود تا بتوانید با سرعت خود بروید.

این تور اتوبوس در سطح شهر شما را به نقاط اصلی پاریس منتقل می کند. یکی از اولین توقفهای ما چرخ فلک در کنار برج ایفل بود. منظره شهر و رودخانه درایو در آنجا زیبایی دارد ، و خود چرخ فلک اثری از یادگار است که شما را به یاد آن روزهای جشن پرتنش قوطی پاریس می اندازد. با این وجود ، حضور در زمستان در زمستان دچار کمبود سقوط بود و ما برای جلوگیری از سرمازدگی در اتوبوس می ماندیم تا از سرمازدگی جلوگیری کنیم (در واقع ، اما بسیار گیج کننده بود).

جاذبه اصلی بعدی، نکته اساسی بود برج ایفل خودش این یک ساختار چشمگیر ، ابدی زیبا برای خطوط و تاریخچه اش است ، و شخصاً تعجب آور است برای اینکه رنگ قرمز مسی عمیق خیره کننده ای دارد - ساختاری که من هرگز ندیده ام به درستی در تصاویر به تصویر کشیده شود! در طول ماههای تابستان من شرط می بندم که تجربه نشستن ساده روی چمن در زیر آن با یک باگت و یک بطری شراب به ارزش بلیط پاریس است ، اما در زمستان ... از دور به اندازه کافی خوب به نظر می رسد! گشت و گذار در آن شامل ساعتهای زیادی در صف می شود ، همچنین این کارت در کارتهای ما نیست. اما ، فقط دیدن آن در پس زمینه آسمان زمستان به خودی خود یک تجربه بود.

برای به دست آوردن این تجربه برج ایفل به بهترین شکل ممکن که می توانستیم در شهر زمان خود داشته باشیم ، لحظه به لحظه از اتوبوس تور حرکت کردیم تا شلوار و باران را شجاع کنیم و قدم آن را در تاریخ مدرن روی فیلم بگیریم. متاسفانه عاشقانه آن لحظه به طور ناگهانی قطع شد.

برج ایفل همچنان به چشم می خورد، با وجود محیط اطراف.

هنگامی که زمان عزیمت به ایستگاه بعدی در اتوبوس تور ما بود ، جاستین قبلاً نشسته بود ، اما در حالی که سعی کردم به اتوبوس بروم ، راننده در را روی بازوی من بست و شروع به رانندگی کرد. خوشبختانه ، جاستین - و سایر مسافران - به او هشدار دادند تا از مشکل برآید و او متوقف شد که در را باز کند ، بنابراین من به پایین کشیده نشدم. لایک ها در فضای باز این یک خاطره خنده دار برای من است ، هرچند در آن زمان کمی ناخوشایند است! قبل از شروع دوباره پرش حتماً به راننده هشدار دهید!

به لوور!

مرحله بعدی راهپیمایی برای ما در مشهور پنت د آرتس ، پایین خیابان از لوور ، که محل معروف "قفل های عشق" است ، آغاز شد ، جایی که افراد محلی و بازدید کنندگان به طور یکسان ، قفل هایی را به سازه کنار پل وصل می کنند. اکنون به دلایل ایمنی غیرقابل دفاع ، ما توانستیم قبل از راهی که به لوور برویم ، نمایشگر گسترده و لمسی را در دست مشاهده کنیم.

اگرچه عظیم و شناخته شده است ، اگر می خواهید با قدم زدن در جاده اصلی ، لوور را به عنوان اولین بازدید کننده پیدا کنید ، ممکن است خود را گیج کنید ، زیرا معروف است که ورودی اصلی آن در مرکز میدان قرار دارد و از در صورت قدم زدن از پل Love Locks دیدن کنید. در پیاده روی آنجا تصمیم گرفتیم محلی را متوقف کنیم و (به فرانسوی) بپرسیم که لوور در کدام جهت بوده است و با واکنش شجاعانه و دوستانه او خوشحال شدیم. رفتار مفید او علیرغم وجود درفش روز ما را روشن کرد. شاید این فقط به این نتیجه برسد که اگر به دنبال نور در پاریس هستید ، در نهایت پیدا خواهید کرد!

خود موزه لوور ورودی نفس گیری دارد. بعد از دردسرهای روز ما ، یک چشم انداز خوشایند بود که گوشه سازه را بکشید و آن گنبدهای شیشه ای مثلثی شکل را صدا کنید که برای ورود ما را صدا می کنند. فقط با دوازده یورو می توانید نه تنها مونالیزا ، بلکه Venus de Milo ، یکی از مشهورترین آثار مجسمه سازی یونان باستان را تجربه کنید.

این مجسمه که به طور اتفاقی برای عموم مردم پر شده است ، آنقدر نزدیک است که احساس می کنید در زمان اصلی خود به دیدن آثار باستانی می پردازید. مونا لیزا ، در حالی که مشهورترین است ، در واقع بسیار کوچکتر از چیزی است که اکثر مردم انتظار دارند! محدود شده در پشت شیشه و یک مانع نرده (قابل درک است) ، این نقاشی هنوز هم یک منظره زیبا است. علاوه بر این مشهورترین آثار ، گنجینه های لوور بی اندازه و برجسته مطلق روزگار ما در این شهر است.

توجه سریع: از جمعیت زیادی در لوور و همچنین خطوط طولانی در امکانات موجود در موزه انتظار دارید. من معمولاً این جنبه خاص از تجربه یک موزه را ذکر نمی کنم ، اما اگر شما یک بازدید کننده جدید باشید ، مهم است بدانید که سرویسهای بهداشتی مدرن نیستند (چگونه این را بگذارم ...) تعداد زیادی بازدید کننده از تورها و اتوبوس ها وجود دارد و لوور هنگام شلوغی ، مخصوصاً برای خانمها ، دارای استراحت کافی نیست. فقط یک نکته سریع!

به سلامت مونا لیزا خوش آمدید

 

بعد از گشت و گذار در موزه لوور ، مجبور شدیم اتوبوس خود را به Gare du Nord برسانیم تا قطار خود را به لندن برگردانیم. تورهای هاپ-هاپ-آف که بنا به دلایلی از آن استفاده می کردیم به موقع به آنجا نمی رسید ، بنابراین تصمیم گرفتیم هنگام عزیمت از دوربرگردان لوور ، یک اتوبوس محلی را به ایستگاه قطار برسانیم. خوشبختانه راننده بسیار خوش مشرب بود و ما را دید که به دنبال اتوبوس می دویم! وقتی برای عزیمت به مقصد بعدی حرکت کرد ، ما را متوقف کرد و این کار برای ما راحت شد و با کمتر از هشت یورو ، ما توانستیم با یک اتوبوس تمیز با افراد دوستانه آن را به ایستگاه مرکز شهر برسانیم.

در طول سوار شدن به ایستگاه، ما در کنار پنجره نشسته بودیم و با وجود باران، تور گشت و گذار در مرکز شهر پاریس برای نخستین بار مسحور و صلح آمیز بود، چراغ های خیابانی به آرامی از نمای ساختمان و پیاده رو باران خیس شد، جاده های شلوغ.

آخرین شیشه ای از شراب ما در پاریس

در کنار Gare du Nord یک رستوران با مضمون فرانسوی بود که منوهای کامل شامل کرم و شراب را ارائه می داد، انتظارات معمول یک بازدید کننده برای اولین بار، مانند ما. ما در آن لحظه گرسنه بودیم و به دنبال زخم هایمان با یک لیوان مویی زدیم شراب، بنابراین ما جسارت کردیم. این سرویس بی عیب و نقص و با لطف بسیار مطلوبی بود. در پایان یک روز طولانی ، این یک تغییر خوشایند بود - یک سرور دوستانه و یک میز کنار پنجره که در گوشه ای عجیب قرار گرفته است. قبل از شروع سفر برگشت ، غذا و چند لیوان شراب سفارش دادیم. کرپ ژامبون و پنیر دلچسب و گرم بود و برای شروع شراب قرمز خانه داشتیم - البته! کارکنان منتظر ، با توجه و درک قابل قبولی برای گردشگران ، به انگلیسی و همچنین فرانسوی صحبت می کردند. و علیرغم مشغول بودن عصر آن روز ، آنها پیشنهاد دادند که عکس ما را برای ما بگیرند (برای اطمینان از خوب بودن چندین نفر از آنها) تا پایان روز بسیار طولانی ما را ثبت کنند!

ساعتهای 8 در پاریس یکی را برای نوشیدن رانندگی می کند.

جایی که بیانگر امید است

آرام، باران، چراغهای ضد چتر در خیابان. امید این است که این شهر بیش از یک مونا لیزا کوچک و یک صفحه از خوشمزه اما شتابان ساخته شده در حال حاضر که دستور غذا به زمان و از دست رفته است.

صندلی گرم در یک کافه ، غبار و نیمه شب آنچه را که اکنون آرزو می کند برای تبدیل شدن به چیزی که قبلاً بود ، می شود. نگاه امیدوارکننده از پنجره اتوبوس تور در حال حاضر است جشن حرکتی که پاریس جدید از دست داده است

چیزهای زیادی وجود دارد که پاریس هنوز به یادآوری و پس گرفتن آن نمی پردازد. ممکن است هرگز به همان شکلی پیش نیاید که وقتی هنرمندان از میله ها و فاحشه خانه های پر فراز و نشیب برآمدند ، اما نادیده گرفتن این درخشش اصلی ، در پایان روز بی حیا است. وانمود كردن اينكه آرمانهاي گل رز به شكل گل سرخ كه از طريق آن يك بار پاريس را ديديم ، ريشه در حقيقت ندارند و به قلب چسبيده اند ، يك مغالطه است.

این باقی خواهد ماند la vie en rose، اما هنگامی که نور صورتی برمی گردد؟

 

 

 

شما همچنین ممکن است مانند

  • بریتانیکا
    مارس 24، 2017 در 8: 16 PM

    من طرفدار پاریس نبودم. کثیف بود ، بوی بدی می داد و مردم خیلی بی ادب بودند! من مطمئن هستم که دیگران تجربیات بهتری خواهند داشت اما من چنین نکردم. خوشحالم که به مسائل جیب بری آنها اشاره کردید! هرگز حدس نمی زنید چه اتفاقی برای من افتاده است! من همه پولم را دزدیده ام و تلفنم را مستقیم از کیف پولم برده ام. خوشبختانه گذرنامه خود را در صندوق عقب خود نگه داشتم (دارای زانوهایی بالا) تا مطمئن شوم که گم نشده ام. شوهرم عصبانی بود. او اساساً گفت همان موقع و آنجا ، ما هرگز برنخواهیم گشت. خوشحالم که می بینم شما مثل خیلی از مسافران دیگر مکان را قند نکردید.

    • جاستین و تریسی
      مارس 24، 2017 در 9: 36 PM

      آه، گذرنامه در بوت یک ترفند بسیار جالب در اطراف pickpocketers است! تماس خوب!